کوثر ِ بارانای جرعه های سبز تغزل به آب هادر چاه بی نشان غم بوتراب هاردِ کبود ِسیلی ِ شبْمانده بر زمین!پهلو شکسته اند پس از تو شهاب هاخورشید،نام توست به شب های ما بتابکابوس وحشتند بدون تو خواب هاهر ظهر داغ سرخ زمین تازه می شوددستی بکش به تشنگی ِ التهاب هابا ابرها بگو که ببارند آن قَدَرتا گم شوند نسل تمام سراب هارخصت بده که از تو بگویم به آب هاای نخل ِسر به زیرِغم ِ بوتراب هایک جلو قد بکش به همین
شعر مختصرتا پر شوند از تو تمام کتاب ها
مریم حقیقت شب شعر دریای نور سیمکان...
ادامه مطلبما را در سایت شب شعر دریای نور سیمکان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : daryayenoorsimakan بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:29